سپهرجونسپهرجون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

سپهر کوچولو

اولين محرم سپهر كوچولو

قلبها برای آرامش دستها برای حک کردن عشق بر روی سینه عقل در انتظار جنون نفس ها به شماره افتاده آری “محرم” آمده . . . ایام عزاداری سیدالشهدا تسلیت باد.   پسرم ، قرار بود روز جمعه مراسم شيرخوارگان حسيني ببرمت ولي چون دير از خواب بيدار شدي وقتي رسيديم ديگه آخراي مراسم بود و قسمت نشد. قبل از تاسوعا و عاشورا چون سرماخورده بودي دكتر بهم توصيه كرد كه زياد توي شلوغي نبرمت منم چون اولين محرمت بود و خيلي دلم ميخواست تا اين مراسمات رو ببيني بردمت هييت ولي توي شلوغي نبوديم. اينجا هم روز عاشورا جاييه كه نخل رو تزيين ميكنن .       ح...
28 آبان 1392

اولين مرواريد و آش دندوني

         تاريخ سرزدن اولين مرواريد : 15/8/1392 سلام عزيز دل مامان: الان يه چند روزي ميشه كه مريض شدي و اصلا حال نداري واسه شيطوني كردن ، بردمت دكتر گفت سرماخوردي ديروز تب كردي و من خيلي نگران بودم ولي الان بهتري قربونت برم.  البته همزمان داري دندونم در مياري يكيش كه در اومده (پاييني سمت چپ) من كه كلي از اين قضيه ذوق كردم ولي به خاطر اينكه داري اذيت ميشي خيلي دلم گرفته . دلم تنگ شده واسه بازي كردنات و ورجه وورجه كردنات خدا كنه زودتر خوب بشي چون هنوز يكي ديگشم داره در مياد. ديروز رفته بوديم خونه مامان جون چون خيلي تو خونه بهونه ميگرفتي بردمت كه يه كم سرگرم بشي مامان جونم دستشون درد ن...
16 آبان 1392
1